دیدگاه خود را اینجا بیان کنید تا از پیشنهادات و انتقاداتتان استفاده کنیم.
پیش از هرچیز یه عذر خواهی به سوادکوهی های عزیز بدهکارم. چون ازم درخواست کرده بودند که عکس ها و مطالب درباره ی سوادکوه بگزارم ولی یکم دیر شد. واقعا تا الان جای سوادکوه تو این تارنما خالی بود. بازم معذرت میخوام از سوادکوهی های عزیز
شهرستان تاریخی سوادکوه
موقعیت جغرافیایی و زیست محیطی سوادکوه : افسانه ی سوادکوه سخنی چند در مورد افسانه ها ادبیات جاده ای نویسنده و مولف: احمد باوند اره سری یا قند شکنی
شهرستان سوادکوه در بخش مرکزی استان مازندران در دامنهی شمالی کوههای البرز مرکزی در بین عرض جغرافیائی 49 دقیقه و 35 درجه تا 23 دقیقه و 36 درجه نیمکره شمالی و دربین طول جغرافیائی 39 دقیقه و 52 درجه تا 14 دقیقه و 53 درجه نیمکره شرقی واقع شده است . از شمال به شهرستان قائمشهر، از جنوب به سلسله جبال البرز و فیروزکوه، از شرق به شهرستان ساری و از غرب به شهرستان بابل محدود میشود. این شهرستان دارای 4 شهر پل سفید ، آلاشت، زیراب و شیرگاه با بیش از 220 روستا با مساحت 2441 کیلومتر مربع به مرکزیت پل سفید میباشد.
این شهرستان دارای آب و هوای معتدل و مرطوب در بخش کوهپایه و سرد و خشک در مناطق کوهستانی است.
روستاهایی که در ناحیه کوهستانی این شهرستان قرار دارند فصلی بوده و بیشتر در ایام تابستان جمعیت به خود میپذیرند. زبان مردم این شهرستان به گویش تبری است که در روستاهای کوهستانی ردپای زبان پهلوی را می توان سراغ گرفت. اقتصاد مردم سوادکوه بر پایه دامداری و کشاورزی و صنایع دستی استوار است. دامداری بیشتر به صورت سنتی بوده و دامداران بیشتر ییلاق و قشلاق می کنند. از محصولات دامی می توان به آروشه، پنیر، کره و ... اشاره کرد.
کشاورزی در کوهپایه بیشتر شامل برنج است اما در نواحی کوهستانی بیشتر گندم و جو کشت می شود. در این قسمت کشاورزی به صورت سنتی است. محصولات باغی بیشتر گردو، گیلاس، سیب و ... را شامل می شود میوه های جنگلی بیشتر شامل ازگیل، زالزالک، خرمالوی جنگلی و گلابی وحشی است.
به علت آب و هوای مناسب و نزدیکی کوه و جنگل زنبورداری و نوغان داری در این شهرستان رواج دارد. از صنایع دستی مردم این شهرستان می توان به جاجیم و گلیم و وسایل چوبی اشاره کرد. جاجیم آلاشت شهرت جهانی دارد.
از گیاهان دارویی که در نواحی کوهستانی می رویند می توان به باریجه (خورشید کوهستان) اشاره کرد علاوه بر آن ، گل آویشن و گل گاو زبان به وفور در نواحی کوهستانی یافت می شود قارچ کوهی جایگاه و طرفداران خاص خود دارد.
از نظر حیات وحش زندگی جانوری در نواحی کوهستانی بیشتر شامل کل، بز و قوچ و مارهای سمی و خطرناک میباشد شوکا ، گوزن، خرس، پلنگ، گراز و گرگ بیشتر در نواحی جنگلی به سر می برند.
پرندگانی نظیر کبک ، کبک دری، قرقاول (عروس جنگل) در کوهها و جنگل های این بخش از خاک میهن جولان میدهند.
هنگامی که از فیروزکوه دل می کنی به گردنه ی پرصلابت و استوار گدوک می رسی درختچههای زرشک و اسف با رایحه های باریجه و گل آویشن به تو خوش آمد می گویند . آب سرد شاه چشمه با دوغ های محلی گدوک جای خود دارد. اینجاست که اگر رو به یک جانب داشته باشی از سیر جانب دیگر محروم می مانی ، گردنه ی گدوک با جاده قدیم و آبشار دل انگیز شوراب تو را به خود محسور می کند . در بالادست آبشار شوراب روستای شوراب را می بینی با پل دیدنی راه آهن . ساکنان شوراب گرجی هایی می باشند که از دوره ی صفویه از گرجستان به این منطقه کوچانده شده اند مردمانی با موهای بور و چشم های آبی و لهجه ی خاص و کششی خود به شهرستان سوادکوه آمدید. خوش آمدید!
سوادکوه سرزمین خورشید
سخن مؤلف :
سرزمینی که از آن در یک بستر جغرافیایی به نام سوادکوه یاد می شود دارای قدمت تاریخی – جغرافیایی و فرهنگی با ارزش میباشد که در خود کوه و جنگل ، دریاچه و آبشار ، غار و قلعه، برج و کلیسا و امامزاده و ... را جای داده است.
زیبایی این بخش از سرزمین ایران در دامنه کوههای سر به فلک کشیده البرز به حدی است که میتوان گفت تمام ایران را در خود دارا است . سرزمینی چهار فصل با ویژگیهای منحصر به فرد خود . طوری که مانند آن را در کمتر جایی از این کرهی خاکی میتوانید بیابید . با ورق زدن به این کتاب گفتههایم را تأئید میکنید.
اما باید اذعان داشت که در دنیای امروز صنعت توریسم یکی از مهمترین صنایع پرسود با بازدهی بالا از لحاظ اقتصادی و ایجاد اشتغال و تبادل فرهنگی به حساب می آید. ویژگی جغرافیایی و تاریخی و فرهنگی سوادکوه بستر مناسبی را برای جذب انواع شاخه های توریسم از اکوتوریسم گرفته تا ژئوتوریسم و توریسم درمانی و فرهنگی و طبیعی و مذهبی و ورزشی در خود داراست. اکوتوریسم یا طبیعت گردی یا جهانگردی بوم شناختی دربردارندهی انواع فعالیت های گردشگری در محیط های طبیعی و فرهنگی است به گونه ای که در بسترهای جغرافیایی گردشگران می توانند به مناطقی که دارای جاذبه هایی نظیر کوهستان، جنگل، آبشار و ... است سفر کنند. در کنار موارد گفته شده موقعیت جغرافیایی سوادکوه از لحاظ زمین شناسی ، ژئوفیزیک ، ژئومرفولژی حتی غارها می تواند در زمینه ژئوتوریسم هم فعال باشد.
از لحاظ گردشگری مذهبی به واسطهی وجود بقعههای متبرک میتواند گوی سبقت را از دیگر نقاط شمالی کشور برباید . چرا که به طور متوسط از هر سه روستای سوادکوه یک روستا دارای امامزاده می باشد. این نوع گردشگری به علت فصلی نبودن از رایج ترین انواع گردشگری محسوب می شود طوری که از آن به عنوان توریسم پایدار نام برده اند. با توجه به کثرت امامزاده ها در سوادکوه و زمینه های اعتقادی و مذهبی قوی که در بین مردم و ساکنان روستاهای این ناحیه وجود دارد با حداقل امکانات می توان در اشکال محلی و منطقه ای در این بخش به جذب گردشگر پرداخت. و از این طریق می توان شاهد تغییرات اساسی از لحاظ اقتصادی و فرهنگی در منطقه بود. باید به این نکته اشاره کنم از آنجایی که روستاهای سوادکوه دارای پراکندگی جغرافیایی بوده و به طبع امامزاده هایی که در آن قرار گرفته اند از لحاظ جغرافیای مکانی ویژگی های منحصر به فرد دارند. می توان با سرمایه گذاری در این بخش به شاخه های مختلف توریسم (اکوتوریسم، ژئوتوریسم، توریسم درمانی و توریسم ورزشی...) دست یافت .
اما سوادکوه به واسطه قرار گرفتن در رشته کوههای البرز مرکزی دارای قله ها و کوههای سربه فلک کشیده ای است که نامشان برای کوهنوردان غریب نیست. از این میان می توان به کوههای ویون و سواد درچرات ، شلفین در انند ، ارفه کوه در ارفه ده ، قدمگاه در منطقه شوراب و ... اشاره کرد در کنار قله های مذکور به چشمه سارهایی برمی خوریم که دارای چشمه های آب معدنی خاص میباشند از این میان می توان به چشمه دراسله در منطقه دراسله ، سلور در انند ، گت او در ورسک و پرو در ارفه کوه اشاره کرد. با معرفی و سرمایه گذاری در این بخش می توان به شاخه توریسم درمانی هم دست یافت .
از طرف دیگر بررسی و واکاوی تاریخی محلی و جغرافیای تاریخی یک سرزمین تأثیر زیادی در رشد و تعالی انسان و جامعه ای که در آن زندگی می کند دارد. چرا که از دل تاریخ محلی و شفاهی ، تاریخ یک سرزمین هویدا و مجهولات و تاریکی های تاریخی یک تمدن کشف می شود و مردمان آن سرزمین به خود آمده و خویشتن خویش و گذشته خود را بیشتر شناخته و باور خواهند کرد.
برای آگاهی و اهمیت موضوع لازم می دانم به این نکته اشاره کنم که تا قرن 17 م. اکثر ملل اروپایی ادبیات مکتوب خود را وام گرفته از ادبیات یونان می دانستند اما «گو تفرید هردر» (1744-1803 م) شاعر، منتقد و فیلسوف آلمانی عقیده مذکور را که اروپائیان ادبیات یونان را معیار سنجش ادبیات دیگر اقوام می دانستند رد کرد و بیش از هر چیز بر ادبیات قومی از آن جهت که تجلی بخش روح ملی هر کشور است تأکید نمود. به تبعیت از «هردر» محققان کشورهای اروپایی یکی پس از دیگری بر آن شدند تا روح ملی خویش را در قصه های عامیانه و ترانه ها و سرودهای محلی و ... بازیابند. چنانکه در این زمینه هم گوی سبقت را از ما ربودند و تأسف بار اینکه هم آنان بیشتر از ما از ادبیات شفاهی و تاریخ اساطیر ما آگاهی دارند . تاریخ جای خود دارد. آیا این درد را جز به خود آمدن و تاریخ و فرهنگ فولکلوریک سرزمین خود را شناختن درمانی هست ؟ پاسخ روشن است باید آستین همت را بالا بزنیم و فرهنگ و تاریخ و هنر و ادبیات سرزمین آبا و اجدادی خودمان را بیشتر بشناسیم.
احمد باوند سوادکوهی
1 مبادی هنر و فرهنگ اصیل و ریشهدار ایران و ایرانی از گذشتههای دور با داستانها و اسطورههایی ارتباط پیدا کرده است که برگرفته از آرزوهای ملّی وقومی بوده است. بیشتر این افسانهها و قصّهها پس از کِش و قوسهای تاریخی، تجربهای ارزنده را در خود ثبت و ضبط کرده است که سینه به سینه از گذشتگان به آیندگان انتقال یافت تا اینکه امروزه از گونهی ادب شفاهی کما بیش به در آمده و به گونهی ادب نوشتاری راه جسته است. در این راستا چه بسا افسانهها و قصّههایی که با هجوم اقوام تاریخی در سینهی پیران بوده و مجال بروز نیافت و با آنان به خاک شد. اما همین قدر که باقی مانده نشان از خلاقیّت بالای قوم ایرانی میدهد. قومی که بخش زیادی از فرهنگ و تاریخ امروز جهان مدیون تلاش و ظرافت و دقت نظر بزرگان آن بوده است.
افسانهها و قصّهها هنگامی متولد میشوند که ذهن خلّاق افسانهپرداز و قصّهگو بتواند آزادانه و بدون هیچ دغدقهی خاطر و محدودیتی حرکت کند و به سر منزل مقصود برسد.
باید گفت افسانهها و قصّههای هر ملّتی ریشه در دورترین روزهای حیات آن ملّت دارند. و از باورها و اندیشههایی خبر میدهند که از صافی پستی و بلندی روزگار و حوادث گوناگون گذشتهاند. در آن آیینهی صیقل خورده، میتوان ریشهی بسیاری از پندارها و کردارهای ملّتها را باز شناخت.
افسانهها و قصّهها، نمودار قسمت مهمّی از میراث فرهنگی هر قوم و ملّتی هستند که ارزشهای سنّتی و زمینههای فرهنگی و روانشناختی و حوادث و سوانح اجتماعی جدید در آن انعکاس پیداکرده است. جستجو و مطالعه در افسانهها و قصّههای ملل از طرفی به این علّت است که بتوان به برداشتهایی از زندگی که مبنا و پایهی افسانهها و قصّههاست پی برد. از جانب دیگر از آن رو که بتوان به کشف روابط بین فرهنگها نائل آمد و بر آن پرتو افکند. از طرف دیگر ریشهیابی افسانهها ما را به برخورد فرهنگها، زمینه های اشتراک فرهنگی هر قوم و ملت و تضاد بین دو قوم و ملّت نزدیک میکند.
افسانهها و قصّههای ایرانی دارای ویژگیهایی است که در افسانه و قصّهی دیگر ملل کمتر میتوان با آن روبرو شد.این ویژگیها از یک طرف نشان دهندهی قدمت و دیرینگی عمر آنهاست و از طرف دیگر نشان دهندهی قوّهی تخیّل قوی و بالای راویان و ناقلان آن است که از گذشته تا به امروز سینه به سینه نقل شده است. هرچند که از دخل و تصرّف ناقلان و شاخ و برگ دادن راویان بی نصیب نشده است.
مراسم نامزدی سوادکوه
یکی دو شب بعد از خواستگاری مراسم اره سری برگزار می شد که در نقاط مختلٿ مازندران متٿاوت بود.
در بعضی نقاط اگر داماد سید بود شال سبزی از طرٿ خانواده ی داماد پهن می شد و یک انگشتری نقره هم روی آن قرار می دادند. اگر داماد سید نبود باز هم یک قواره پارچه از جنس شال غیر سبز رنگ پهن می نمودند .
در نقاطی هم یک قواره پارچه به عنوان نشانه در مجمه ای قرار می دادند و به خانه عروس می بردند. کله قند پای تقریبا ثابت همه ی >> اره سری <<ها بود . در شب اره سری از طرٿ خانواده داماد یک نٿر شیخ یا پا منبری خوان برای جاری کردن صیغه ی محرمیت دعوت می شد و پس از خواندن دعای مخصوص با چکش کله قند را می شکست. مادر عروس در سینی ای که معمولا با یک بقچه ی زیبا تزیین شده بود یک قواره پارچه پیراهنی و یا دستمال و جوراب مردانه می گذاشت و به مجلس می برد که این هدیه سهم کسی بود که کله قند را شکست. تکه های کله قند را به مادر عروس می دادند تا عروس خانم آن را با خود به خانه بخت ببرد و با داماد نوش جان کند.
در مراسم "اره سری" معمولا مهریه و شیربها و مدت نامزدی و چند و چون مراسم شربت خوری و یا عقد کنان مطرح می شد.
اگر خانواده عروس برای تهیه جهزیه پول و یا لوازم زندگی مطالبه می کردند معمولا از اصل مهریه کم می شد. مثلا قید می کردند از کل مهریه 500 تومان 200 تومان گرٿته و 300 تومان نگرٿته . البته این مبلغ و این رسم بر می گردد به حدود صد سال پیش.
لوازم مورد مطالبه معمولا دو دسته بودند :
1) مجمعه با ظرٿ:شامل یک مجمعه ی مسی و 6 عدد بشقاب و 6 عدد کاسه و یک عدد دیس و یک دست قاشق. کاسه و بشقاب معمولا مسی و یا لعابی بودند.
2) سماور با ظرٿ: شامل سماور و قوری و سینی چای و استکان و نعلبکی و قندان
عروس خانم یک متکا و یک جاجیم باٿته ی خود را به آ ن اضاٿه می نمود و در مجموع یک صندوق چوبی وسیله ای بود که بار یک اسب می شد و جهزیه عروس را تشکیل می داد. در بعضی از نقاط رسم بر این بود که مادر یا خواهر بزرگ داماد انگشتری هم به دست عروس خانم می زد. عروس و داماد تا روز عقد کنان در هیچ کدام از مراسم حضور نداشتند . در بعضی نقاط عروس و داماد تا روز عروسی چهره همدیگر را نمی دیدند.
وظایٿ خانواده داماد در هنگام نامزدی
اگر در دوران نامزدی اعیاد و یا روزهای خاصی وجود داشت خانواده ی داماد وظایٿی داشتند که باید به ٿراخور وضع مالب خود به آن عمل می کردند.
مثلا قبل از عید نوروز شیر و بره و نان خانگی و حلوا و یک قواره پارچه برای عروس خانم می ٿرستادند. شیر و بره شامل سه من (9 کیلو) شیر و یک بره بود که بره را خانواده ی عروس شب عید می کشتند و ته چین درست می کردند.
مادر عروس هم یک سبد تخم مرغ رنگ شده برای خانواده داماد می ٿرستاد. قبل از عید قربان هم گوسٿندی برای قربانی به خانه عروس ٿرستاده می شد. برای شب تیر ماه سیزه تمام سور و سات این شب شامل پیسه گنده و پشت زیک و میوه و نان خانگی و حلوا و دختر دونه بهمنزل عروس ٿرستاده می شد. در روز عید بیست شش مادر داماد به خار خون بازار رمی رٿت و هدایایی برای عروس خود می خرید و به منزل آنها می برد.
از مشخصه های دیگر دوران نامزدی این بود که عروس و داماد کمتر یکدیگر را ملاقات می کردند. اگر ملاقاتی صورت می گرٿت پنهانی و دور از چشم بزرگترها بود به خاطر اینکه حجاب کردن در مقابل دیگران خصوصا بزرگتر ها حرمت نگه داشتن محسوب می شد.